فکر کردم اینکه با خودم مهربون باشم کافیه. هی به خودم گفتم: تو به کسی نیاز نداری. مدام صبوری کردم و قول دادم که بهتر بشه. صبح‌ها پرده رو کنار زدم، زیر نور آفتاب نشستم و با وجود سوزش پوست کمرم از جام ت نخوردم تا انرژی روشنی تاثیر مثبتش رو روم بذاره. می‌دونم دخترکم، می‌دونم. من کم احمق نبودم توی زندگیم. توام برات سواله چطور هنوز می‌تونم خودمو گول بزنم؟ امروز پرسید: «حال دلت خوبه یا عالی؟» از آدمی که با شال و رژ قرمز بهش لبخند زد و گفت «خوب» متنفرم. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زاهدان چت،زابل چت،گروه،گپ،اپ،روم،چتروم،چت روم: چت: فان چت،فان گپ | 1000 آنلاین،گپ فان،فان آس،بکس فان،فان بکس،چتروم فان،محبوب فان،محبوب چ فروشگاه فایل های دانشجویی Grin Gaming آموزش نکات دامداری و دامپروری ملکا جان | دانلود فیلم و سریال، انیمیشن و موزیک فروشگاه fbiswat مشاوره پزشکی تلفنی زنان فرنام بسپار